[ و در پى جنازه‏اى مى‏رفت ، شنید مردى مى‏خندد فرمود : ] گویا مرگ را در دنیا بر جز ما نوشته‏اند ، و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشته‏اند ، و گویى آنچه از مردگان مى‏بینیم مسافرانند که به زودى نزد ما باز مى‏آیند ، و آنان را در گورهاشان جاى مى‏دهیم و میراثشان را مى‏خوریم ، پندارى ما از پس آنان جاودان به سر مى‏بریم . سپس پند هر پند و پند دهنده را فراموش مى‏کنیم و نشانه قهر بلا و آفت مى‏شویم . [نهج البلاغه]

آتش عشق تو

Powerd by: Parsiblog ® team.
عاشقی(شنبه 87 مرداد 26 ساعت 12:6 عصر )

 

مگذر از من ای که در راه تو از هستی گذشتم
با خیال چشم مستت از می و مستی گذشتم

دامن گلچین پر از گل بود از باغ حضورت
من چو باد صبح از آنجا با تهی دستی گذشتم

من از آن پیمان که با چشم تو بستم سال پیشین

گر تو عهد دوستی با دیگری بستی گذشتم

چون عقابی می زنم پر در شکوه بامدادان

من که با شهبال همت زین همه پستی گذشتم

پاکبازی همچو من در زندگی هرگز نبینی

مگذر از من ای که در راه تو از هستی گذشتم
 

 (نظریادتون نره)


» فهیم مجیدی
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
گرازعشق
گفتم
عاشقی
عاشقی
عاشقی
 RSS 
 Atom 

بازدیدهای امروز: 6849 بازدید
بازدیدهای دیروز: 5321 بازدید
مجموع بازدیدها: 30482540 بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

آتش عشق تو
فهیم مجیدی
سلام من فهیم مجیدی هستم به وبلاگ من خوش آمدیدمیگم
» پیوندهای روزانه «
» اشتراک در خبرنامه «
 
 عاشقی - آتش عشق تو
()
ساعت
del.icio.us digg newsvine furl Y! smarking segnalo
<< >>